پایان شوم درگیری ۲ رفیق؛ مرگ تلخ همسر و فرزند قاتل!
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۸۱۸۱۷
زن باردار وقتی فهمید شوهرش باعث مرگ مغزی دوست خود شده ناگهان سکته کرد و جان باخت این در حالی است که سه روز بعد از این حادثه مرد جوان مصدوم نیز جان باخت.
به گزارش «ایران»، اواخر هفته گذشته، گزارش مرگ پسر ۲۹ سالهای از سوی مأموران بیمارستانی در جنوب تهران به بازپرس محمدمهدی براعه اعلام شد. به دنبال این گزارش به دستور بازپرس جنایی تحقیقات مربوطه آغاز و در بررسیهای اولیه مشخص شد این پسر جوان ۱۰ خرداد امسال در حالی که از ناحیه سر آسیب دیده، برای درمان به بیمارستان منتقل شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با گذشت حدود ۵ ماه از این ماجرا و با وجود تلاش کادر درمان برای نجات فرهاد، او تسلیم مرگ شد. در ادامه تحقیقات مشخص شد فرهاد در یک درگیری شبانه با یکی از دوستانش زخمی شده و عامل این درگیری به نام کیان نیز بلافاصله دستگیر شده است.
به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، عامل این قتل به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شد. او در تحقیقات اولیه به جنایت ناخواسته اعتراف کرد، به دستور بازپرس جنایی، تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
گفتگو با عامل جنایتمرد جوان وقتی مقابل بازپرس پرونده نشست در حالی که مدام گریه و ابراز پشیمانی میکرد، گفت: من نه تنها دوستم را کشتم بلکه باعث مرگ همسر و فرزندم هم شدهام. ما اصلاً اختلافی باهم نداشتیم. هر جا میرفتیم باهم و مثل برادر پشت و حامی هم بودیم، هرگز فکر نمیکردم آخر رفاقتمان به اینجا ختم شود و من خودم قاتل دوست و رفیقم شوم. از خانوادهاش شرمندهام درخواست دارم مرا حلال کنند. اگر الان بمیرم برایم بهتر از این زندگی نکبتبار است.
اگر اینقدر از مرگ رفیقت ناراحتی چرا او را کشتی؟
نمیخواستم او را بکشم روز حادثه به همراه دوستانم در باغچهای که در نزدیکی خانهمان بود، مشروب خوردیم. بعد متوجه شدم فرهاد حال خوبی ندارد به او گفتم بهتر است که دیگر مشروب نخوری. اما او به من گفت به تو ربطی ندارد و شروع به فحاشی کرد.
من هم یک سیلی به صورت او زدم تا به خودش بیاید، اما دعوایمان شد. بعد با وساطت دوستانم و بچه محلها دعوا تمام شد و من به دنبال همسرم رفتم، ما پارسال ازدواج کرده بودیم و همسرم باردار بود آن شب خانه یکی از دوستانم میهمان بودیم. از خانه که بیرون آمدیم ناگهان فرهاد در حالی که ترک موتورسیکلت بود، به سمت ما آمد و از موتور پیاده شد.
او دوتا شیشه نوشابه برداشت و کوبید به سرش و شیشهها را شکست. با ضربهای که به سرش زده بود، سرش شروع به خونریزی کرد بعد با شیشه نوشابههای شکسته به سمتم آمد. به همسرم گفتم که فوراً به خانه برود و اصلاً بیرون نیاید.
علت این کارش چه بود؟
نمیدانم حالت عادی نداشت وقتی حمله کرد باید از خودم دفاع میکردم. چوبی که در باغچه بود، برداشتم و فقط برای دفاع از خودم یک ضربه به سر فرهاد زدم. فکر نمیکردم ضربهای که به او زدم منجر به مرگش شود، اما همان یک ضربه نه تنها رفیقم را بلکه همسر و بچهام را هم از من گرفت.
همسر و فرزندت را دیگر چرا از دست دادی؟
بعد از درگیری پلیس مرا دستگیر کرد، اما در مدتی که فرهاد در بیمارستان بود، خانوادهام به او سر میزدند. سه روز قبل از اینکه فرهاد فوت کند، همسرم به بیمارستان رفته بود تا حال فرهاد را جویا شود، آنجا به او میگویند که حالش وخیم است و دیگر کاری از دستشان برنمی آید و مرگ مغزی شده است.
همسرم با شنیدن این موضوع ناگهان حالش بد شد و سکته کرد، اما پزشکان نتوانستند نجاتش بدهند و همسرم در حالی که باردار بود فوت کرد و بچهام نیز از دست رفت. من در بازداشتگاه خبر مرگ همسر و بچهام را شنیدم و بعد هم خبر مرگ فرهاد را الان دیگر انگیزهای برای زنده ماندن ندارم و کاش خودم هم بمیرم.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قتل مرگ مادر و کودک قیمت طلا و ارز قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۸۱۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرقت برای انتقام!
وقتی به خاطر دخالت های باجناقم در زندگی از همسرم طلاق گرفتم، دچار افسردگی شدم و به مصرف مواد مخدر روی آوردم ولی خیلی زود به خود آمدم و خلافکاری را کنار گذاشتم. در این شرایط بود که فهمیدم یکی از مغازهداران محلی به لوازم تعمیرگاهم دستبرد می زند. من هم برای انتقام از او دست به سرقت اموالش زدم که ...
به گزارش خراسان، جوان 38 ساله ای که به اتهام دستبرد به اموال یک مغازه دستگیر شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم که آرماتور بند ساختمان بود یک سال قبل بر اثر بیماری سرطان فوت کرد اما از همان دوران کودکی که به خاطر دارم مادرم نیز برای تامین هزینه های زندگی در منازل مردم کارگری می کرد تا همه خواهر و برادرانم سروسامان گرفتند. درحالی که برادرانم بیشتر به حرفه پدرم روی آورده بودند من به شغل مکانیکی علاقه داشتم و به همین دلیل هم رشته مکانیک را در دبیرستان ادامه دادم و به استاد کار ماهری تبدیل شدم.
خلاصه در یکی از همین روزها بود که به دختر یکی از بستگانم دل باختم و با او ازدواج کردم اما متاسفانه به خاطر دخالت های باجناقم، اختلافات زیادی در دوران نامزدی بین من و همسرم به وجود آمد چراکه پدر زنم فوت کرده بود و باجناقم امور زندگی آن ها را در دست داشت. از سوی دیگر هم باجناقم قبلا خواستگارخواهر من بود اما به خاطر اعتیادش به او پاسخ منفی دادیم. همین موضوع به کینه ای عمیق تبدیل شد که حالا قصد انتقام از مرا داشت. بالاخره این اختلافات با همسر 17 ساله ام به جایی رسید که در نهایت به جدایی انجامید و من و «نیوشا» از یکدیگر طلاق گرفتیم.
در این شرایط بود که دچار افسردگی شدیدی شدم و بر اثر همنشینی با دوستان معتادی که اطرافم را گرفته بودند به مصرف سیگار و مواد مخدر روی آوردم. چند سال بعد از این ماجرا و با اصرارهای مادرم بالاخره با زن مطلقه ای ازدواج کردم که بسیار مهربان بود و موجب شد تا مصرف مواد را کنار بگذارم و هم اکنون نیز در انتظار تولد فرزندم هستم اما ماجرای سرقت از آن جا شروع شد که من بعد از ترک اعتیاد تعمیرگاهی را در یکی از مجتمع های تعمیر خودرو اجاره کردم و به حرفه مکانیکی مشغول شدم.
درآمدم بسیار خوب بود و روزهای شیرینی را می گذراندم تا این که یکی از دستگاه های تعمیر خودرو از مغازه ام سرقت شد. من هم به یکی از همسایگانم مشکوک شدم که او نیز در همان مجتمع تعمیرگاه دیگری داشت ولی چون با هم ارتباط کاری داشتیم نتوانستم موضوع را برایش بازگو کنم اما وقتی دوبار دیگر این سرقت ها تکرار شد دیگر به یقین رسیدم که «عزیز» به تعمیرگاهم دستبرد می زند. او تقریبا هم سن و سال خودم بود و رو دررو نمی توانستم سرقت ها را به او نسبت بدهم.
به همین خاطر تصمیم اشتباهی گرفتم و من هم برای انتقام شبانه به تعمیر گاه او رفتم و برخی از لوازم کار او را سرقت کردم ولی تعمیرگاه او دوربین مخفی داشت و همه صحنه سرقت را ضبط کرده بود اما تعمیرگاه من دوربین نداشت و نمیتوانستم سرقت تعمیرگاهم را به او نسبت بدهم. حالا اگر همسرم متوجه ماجرای سرقت شود به یقین همسرم را نیز از دست خواهم داد اما ای کاش ...
با توجه به کشف لوازم سرقتی از متهم مذکور،تحقیقات بیشتر با دستور سرگرد فعال(رئیس کلانتری معراج) برای ریشهیابی این ماجرا در دستور کار افسران تجسس قرار گرفت.